کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لنگر به خود گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لنگر کشتی( ) لنگر انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
مرساة
-
لنگر گاه
دیکشنری فارسی به عربی
رکوب
-
لنگر انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
ارض بور , ميناء
-
قلا ب لنگر
دیکشنری فارسی به عربی
حظ
-
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یا دیوار
دیکشنری فارسی به عربی
رصيف المرفأ
-
جستوجو در متن
-
catches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلب می کند، شکار، دستگیره، اخذ، زبانه، عمل گرفتن، لغت چشمگیر، گرفتن، از هوا گرفتن، بدست اوردن، جلب کردن، درک کردن، فهمیدن، دچار شدن به، چنگ زدن، قاپیدن
-
تاقلم
دیکشنری عربی به فارسی
به اب و هواي جديد خو گرفتن , مانوس شدن , خو دادن يا خو گرفتن(انسان) , خو گرفتن(جانور و گياه به اب و هواي جديد)
-
صيد
دیکشنری عربی به فارسی
گرفتن , از هوا گرفتن , بدست اوردن , جلب کردن , درک کردن , فهميدن , دچار شدن به , عمل گرفتن , اخذ , دستگيره , لغت چشمگير , شعار , شکار کردن , صيد کردن , جستجو کردن در , تفحص کردن , شکار , جستجو , نخجير
-
posed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطرح شد، ژست گرفتن، اقامه کردن، گذاردن، قرار دادن، وانمود شدن، قیافه گرفتن، خود نمایی کردن
-
recanting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب نشینی، انکار کردن، بخطای خود اعتراف کردن، حرف خود را رسما پس گرفتن، گفته خود را تکذیب کردن
-
recants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین می رود، انکار کردن، بخطای خود اعتراف کردن، حرف خود را رسما پس گرفتن، گفته خود را تکذیب کردن
-
recant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، انکار کردن، بخطای خود اعتراف کردن، حرف خود را رسما پس گرفتن، گفته خود را تکذیب کردن
-
pose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژست، حالت، وضع، قیافهگیری برای عکسبرداری، ژست گرفتن، اقامه کردن، گذاردن، قرار دادن، وانمود شدن، قیافه گرفتن، خود نمایی کردن
-
poses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرار می دهد، حالت، وضع، قیافهگیری برای عکسبرداری، ژست گرفتن، اقامه کردن، گذاردن، قرار دادن، وانمود شدن، قیافه گرفتن، خود نمایی کردن