کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لقمه،لقمه ای،لقمه لقمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
morsels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسن، لقمه، تکه، یک لقمه غذا
-
gummer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لقمه
-
seedlip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لقمه
-
mouthfuls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لقمه، مقدار
-
mouthful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لقمه، مقدار
-
sippets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گزیده ای، لقمه کوچک، تکه نانی که در شیر فروبرند
-
chaw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوپان، لقمه جویده، جویدن، بادندان خرد وپاره کردن
-
chaws
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوپان، لقمه جویده، جویدن، بادندان خرد وپاره کردن
-
godowns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدایان، قدرت، جرعه، بلع، لقمه بزرگ، انبار
-
lacquey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لقمه، پادو، نوکر، فراش، چاکری کردن، نوکری کردن
-
sippet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپیپت، لقمه کوچک، تکه نانی که در شیر فروبرند
-
stull
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استول، لقمه بزرگ، قطعه بزرگ، تیر ستون یا شمع معدن
-
gobbet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوببت، تکه گوشت خام، لقمه، گلچین ادبی، قطره
-
godown
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برو پایین، قدرت، جرعه، بلع، لقمه بزرگ، انبار
-
clinks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لقمه ها، سلول زندان، جلنگ جلنگ صدا کردن، بصدا دراوردن