کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لبپر زدن لپر زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
stabbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقو - فروبردن - سیخونک زدن، خنجر زدن، زخم زدن، سوراخ کردن، فرو بردن، سیخونک زدن، سیخ زدن
-
jabbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابجایی، ضربت زدن، خنجر زدن، سک زدن، سیخ زدن، سوراخ کردن، ضربت ناگهانی زدن
-
slapped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، با کف دست زدن، زدن، تپانچه زدن
-
squatting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن
-
هراوة
دیکشنری عربی به فارسی
چماق , چوبدستي سرکلفت , باچماق زدن , مجبورکردن , کتک زدن , چوب زدن , چماق زدن
-
dirking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتک زدن، خنجر زدن، دشنه زدن
-
jabs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابجایی، ضربت با چیز تیز، ضربت با مشت، مشت، ضربت زدن، خنجر زدن، سک زدن، سیخ زدن، سوراخ کردن، ضربت ناگهانی زدن
-
jab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جب، ضربت با چیز تیز، ضربت با مشت، مشت، ضربت زدن، خنجر زدن، سک زدن، سیخ زدن، سوراخ کردن، ضربت ناگهانی زدن
-
dabbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغشته به، ضربه زدن، کهنه را نم زدن، تر کردن، اهسته زدن، رنگ زدن
-
dabbing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dabbing، ضربه زدن، کهنه را نم زدن، تر کردن، اهسته زدن، رنگ زدن
-
whacked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته شدم، ضربت سخت زدن، صدای کتک زدن، زدن، محکم زدن، تسهیم کردن
-
kick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربه زدن، لگد، پس زنی، تندی، پا زدن، لگد زدن، با پا زدن
-
beat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب و شتم، ضربان، ضرب، تپش، ضربت، زمان عبور کلمه، ضربان نبض و قلب، ضربت موسیقی، زنش، زدن، کتک زدن، کوبیدن، تپیدن، چوب زدن، شلاق زدن، منکوب کردن، ضرب زدن، سخت زدن
-
kicks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، لگد، پس زنی، تندی، پا زدن، با پا زدن
-
batted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطری، بال بال زدن، چشمک زدن، مژگان راتکان دادن، چوگان زدن