کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لانه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لانه كرد در
دیکشنری فارسی به عربی
استوطن فى
-
جستوجو در متن
-
kennels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنزها، جوی، مجرایاب خیابان، کانال، ناودان، لانهسگ یا روباه، در لانه قرار دادن، در لانه سگ زیستن، در لانه زیستن، لانه کردن
-
unearth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیرون آمدن، از زیرخاک در اوردن، از لانه بیرون کردن، افتابی کردن، از زیر دراوردن، حفاری کردن
-
burrows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لانه ها، نقب، پناه گاه، نقب زدن، زیرزمین لانه کردن، پنهان شدن
-
nest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لانه، اشیانه، اسایشگاه، پاتوغ، نشیمن، پیچیدن، اشیانهای کردن، لانه ساختن، اشیان کردن، اشیان گرفتن، در محل محفوظی جای گرفتن
-
nests
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لانه، اشیانه، اسایشگاه، پاتوغ، نشیمن، پیچیدن، اشیانهای کردن، لانه ساختن، اشیان کردن، اشیان گرفتن، در محل محفوظی جای گرفتن
-
unkenneled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل انکار است، راندن، از سوراخ یا لانه بیرون کردن
-
unkennels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخن ها، راندن، از سوراخ یا لانه بیرون کردن
-
lodged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسلیم شد، مسکن دادن، منزل دادن، پذیرایی کردن، گذاشتن، تسلیم کردن، قرار دادن، منزل کردن، بیتوته کردن، به لانه پناه بردن، ساکن کردن
-
unkennel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علف کش، راندن، از سوراخ یا لانه بیرون کردن
-
burrowing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
burrowing، نقب زدن، زیرزمین لانه کردن، پنهان شدن
-
nestled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nestled، در اغوش کسی خوابیدن، اشیان گرفتن، لانه کردن، اسودن
-
nestles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nestles، در اغوش کسی خوابیدن، اشیان گرفتن، لانه کردن، اسودن
-
lodges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسلیم می شود، منزل، کلبه، خانه، انبار، جا، شعبه فراماسون ها، مسکن دادن، منزل دادن، پذیرایی کردن، گذاشتن، تسلیم کردن، قرار دادن، منزل کردن، بیتوته کردن، به لانه پناه بردن، ساکن کردن