کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
carcass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاشه
-
carcasses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاشه
-
carcasing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاشه
-
corpses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسد، لاشه، نعش، مردار
-
cadaver
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسد، نعش، لاشه
-
corpse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسد، لاشه، نعش، مردار
-
cadavers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرده، جسد، نعش، لاشه
-
carrion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارونی، مردار، لاشه، گوشت گندیده
-
wreckages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، خرابه، اتلاف، لاشه هواپیما یا ماشین و غیره
-
carnage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قتل عام، کشتار، خون ریزی، لاشه ها، قصابی
-
wreckage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، خرابه، اتلاف، لاشه هواپیما یا ماشین و غیره
-
offal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عسل، مواد زائد، لاشه، سیرابی، اشغال، اخال، کف
-
biers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیورس، مقبره، مزار، تخت روان، جسد، لاشه، جای گذاردن تابوت در قبر
-
bier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیر، مقبره، مزار، تخت روان، جسد، لاشه، جای گذاردن تابوت در قبر
-
hull
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوست، قشر، پوست میوه یا بقولات، کلبه، تنه کشتی، لاشه کشتی، پوست کندن، ولگردی کردن