کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قیل وقال
دیکشنری فارسی به عربی
شجار
-
جای کار وپر قیل وقال
دیکشنری فارسی به عربی
خلية النحل
-
جستوجو در متن
-
ructions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زباله ها، همهمه، قیل و قال، داد
-
fracas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرقه ها، زد و خورد، قیل و قال، بلوا
-
jangles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
jangles، داد و بیداد، غوغا، قیل و قال، جنجال، بحی، داد و بیداد کردن، جنجال کردن، غوغا کردن
-
hive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کندو، مرکز تجمع، جای کار وپر قیل وقال، اندوختن، در کندو جمع کردن
-
jangle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جالبه، داد و بیداد، غوغا، قیل و قال، جنجال، بحی، داد و بیداد کردن، جنجال کردن، غوغا کردن
-
خلية النحل
دیکشنری عربی به فارسی
کندو , کندوي عسل , جمع شدن , دسته شدن (مثل زنبور در کندو) , جاي شلوغ و پرفعاليت , جاي کار وپر قيل وقال , مرکز تجمع , در کندو جمع کردن , اندوختن
-
rows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ردیف، سطر، صف، خط، رج، قطار، راسته، رده، ریسه، قیل و قال، ردیف چند خانه، ردیف کردن، پارو زدن، راندن، قرار دادن، بخط کردن
-
row
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ردیف، سطر، صف، خط، رج، قطار، راسته، رده، ریسه، قیل و قال، ردیف چند خانه، ردیف کردن، پارو زدن، راندن، قرار دادن، بخط کردن
-
noises
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر و صدا، صدا، اختلال، شلوغ، فریاد، طنین، خش خش، بانگ، امد و رفته، قیل و قال، پا رازیت، شایعه و تهمت، سروصدا راه انداختن، صدا راه انداختن، سر و صدا و اشوب کردن
-
noise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر و صدا، صدا، اختلال، شلوغ، فریاد، طنین، خش خش، بانگ، امد و رفته، قیل و قال، پا رازیت، شایعه و تهمت، سروصدا راه انداختن، صدا راه انداختن، سر و صدا و اشوب کردن
-
شجار
دیکشنری عربی به فارسی
دادوبيداد , سروصداکردن , نزاع وجدال کردن , جنجال , قيل وقال , مزاحمت , زد وخورد , بلوا , ترس , وحشت , غوغا , نبرد , نزاع , ترساندن , هراسانيدن , جنگ کردن , ساييدن , فاقدنيرو کردن , ضعيف کردن , فرسوده شدن , پرخاش , دعوي , دعوا , ستيزه , اختلا ف , گله ...