کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوچ
دیکشنری فارسی به عربی
ظبي , کبش
-
جستوجو در متن
-
wether
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرطوب، قوچ، خواجه، قوچ اخته، گوسفند اخته
-
wethers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وایسا، قوچ، خواجه، قوچ اخته، گوسفند اخته
-
club-moss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باشگاه قوچ
-
ramhead
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر قوچ
-
pike perch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قوچ سرخ، صوف
-
moufflon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موفلون، قوچ کوهی
-
tup
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تپ، شاخ قوچ، چکش، شاخ زدن، جفت گیری کردن
-
ramshorn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ramshorn، شاخ قوچ، قسمتی از استحکامات خندق، قلاب جر ثقیل، تور ماهی گیری
-
ram's horn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاخ شوم، شاخ قوچ، قسمتی از استحکامات خندق، قلاب جر ثقیل، تور ماهی گیری
-
buck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بک، جفتک، نر، دلار، خود ستایی، قوچ، جنس نر اهو و حیوانات دیگر، جفتک انداختن، از روی خرک پریدن، مخالفت کردن با، بالا پریدن و قوز کردن
-
ram
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رم، قوچ، دژکوب، کلاف، گوسفند نر، تلمبه، کلوخ کوب، کوبیدن، فرو بردن، بنقطه مقصود رسانیدن، سنبه زدن، بادژکوب خراب کردن، سفت کردن
-
کبش
دیکشنری عربی به فارسی
قوچ , گوسفند نر , دژکوب , پيستون منگنه ابي , تلمبه , کلوخ کوب , کوبيدن , فرو بردن , بنقطه مقصود رسانيدن , سنبه زدن , باذژکوب خراب کردن , برج حمل
-
ظبي
دیکشنری عربی به فارسی
بزکوهي , جنس نر اهو وحيوانات ديگر , قوچ , دلا ر , بالا پريدن وقوز کردن(چون اسب) , ازروي خرک پريدن , مخالفت کردن با (دربازي فوتبال وغيره) , جفتک , جفتک انداختن , اهوبره , رشا , گوزن , حنايي , بچه زاييدن (اهوياگوزن) , اظهار دوستي کردن , تملق گفتن , گوز...