کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلع و قمع کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ورق قلع
دیکشنری فارسی به عربی
رقائق المعدن
-
ترکیب قلع وسرب
دیکشنری فارسی به عربی
بيوتر
-
جستوجو در متن
-
deracination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکه تکه کردن، قلع و قمع
-
eradications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریشه کن کردن، قلع و قمع
-
ineradicable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل تحمل، ریشه کن نشدنی، قلع نشدنی، قلع و قمع نا پذیر
-
battering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب و شتم، قمع
-
علبة
دیکشنری عربی به فارسی
قوطي , چاي دان , نارنجک , گازاشک اور , کوله پشتي , بقچه , دسته , گروه , يک بسته(مثل بسته سيگاروغيره) , يکدست ورق بازي , بسته بندي کردن , قرار دادن , توده کردن , بزور چپاندن , بارکردن , بردن , فرستادن , بسته , بسته کوچک , قوطي (سيگار و غيره) , قلع , ح...
-
whimpering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزش، ناله و شکایت کردن، زار زار گریه کردن، زوزه کشیدن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، شیون و جیغ و داد کردن
-
whimpered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزش، ناله و شکایت کردن، زار زار گریه کردن، زوزه کشیدن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، شیون و جیغ و داد کردن
-
modulating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدولاسیون، زیر و بم کردن، تعدیل کردن، میزان کردن، تلقیق کردن، سوار کردن، بمایه دراوردن، برابری کردن، تحریر دادن، تنظیم کردن، نرم کردن، با آواز خواندن، تلحین کردن، میزان کردن رادیو، تغییر پرده و مقام دادن
-
modulate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدولاسیون، زیر و بم کردن، تعدیل کردن، میزان کردن، تلقیق کردن، سوار کردن، بمایه دراوردن، برابری کردن، تحریر دادن، تنظیم کردن، نرم کردن، با آواز خواندن، تلحین کردن، میزان کردن رادیو، تغییر پرده و مقام دادن
-
bandying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تست کردن، رد و بدل کردن، بحی کردن، اینسو و انسو پرت کردن
-
beefing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گوشت گاو، شکوه و شکایت کردن، تقویت کردن، پرواری کردن و ذبح کردن
-
subtilized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضعیف، رقیق کردن، دقت کردن، متعال ساختن، تلطیف کردن، دقیق و حساس و لطیف کردن