کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فَعَلَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فعل
دیکشنری عربی به فارسی
کنش , فعل , کردار , حقيقت , فرمان قانون , اعلاميه , پيمان , سرگذشت , پرده نمابش(مثل پرده اول) , کنش کردن , کار کردن , رفتار کردن , اثر کردن , بازي کردن , نمايش دادن , تقليد کردن , مرتکب شدن , به کار انداختن , کلمه , لغت , مربوط به صدا
-
فعل
دیکشنری فارسی به عربی
فعل
-
صرف فعل
دیکشنری فارسی به عربی
تصريف
-
زمان فعل
دیکشنری فارسی به عربی
زمن
-
فعل معین
دیکشنری فارسی به عربی
س , يعمل
-
اسم فعل
دیکشنری فارسی به عربی
اسم المصدر
-
معین فعل
دیکشنری فارسی به عربی
ظرف
-
اصل (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
اعتباردادن , سنديت يا رسميت دادن , تصديق کردن
-
اهل (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
حق دادن مستحق دانستن , لقب دادن , ملقب ساختن , نام نهادن , ناميدن
-
احمر (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
قرمز شدن , سرخ شدن , سرخاب ماليدن
-
تحمل (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
حاصل کردن , تهيه کردن , موجب شدن , از عهده برامدن , استطاعت داشتن , تحمل کردن , بردباري کردن دربرابر , طاقت چيزي راداشتن , تاب چيزي رااوردن , موجب (خرج يا ضرر يا تنبيه و غيره) شدن , متحمل شدن , وارد امدن , ديدن , نگهداشتن , تقويت کردن , حمايت کردن از...
-
ايض (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
دگرگون کردن از طريق متابوليزم
-
بالغ (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
اغراق اميز کردن , بيش از حد واقع شرح دادن , مبالغه کردن در , گزافه گويي کردن , بالغ , رشد کردن , کامل , سررسيده شده , قابل ازدواج و همسري , اغراق گفتن در , غلو کردن
-
ارض (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
خشنود و راضي کردن , لذت دادن(به) , مفتخر کردن , جبران کردن , خرسند کردن , راضي کردن , خشنود کردن , قانع کردن
-
امن (فعل ماض)
دیکشنری عربی به فارسی
بيمه کردن , بيمه بدست اوردن , ضمانت کردن , ايمن , بي خطر , مطملن , استوار , محکم , درامان , تامين , حفظ کردن , محفوظ داشتن تامين کردن , امن