کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فواصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده و وسیله انتقال روشنایی و گرما میشود
دیکشنری فارسی به عربی
اثير
-
جستوجو در متن
-
spacing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فاصله، فاصله گذاری، مراعات فواصل
-
periodically
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوره ای، در فواصل معین، بصورت دورهای
-
trabeculae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترابکولا، میله میله، دارای فواصل در بین یاخته ها
-
trabeculas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تربچهول، میله میله، دارای فواصل در بین یاخته ها
-
trabecula
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تروباکولا، میله میله، دارای فواصل در بین یاخته ها
-
chronographs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمان سنج، الت سنجش فواصل زمانی، گاه سنج
-
isochronal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایزوچرانال، متقارن، هم زمان، واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
-
chronograph
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمان سنج، الت سنجش فواصل زمانی، گاه سنج
-
اثير
دیکشنری عربی به فارسی
عنصراسماني , اتر , اثير , جسم قابل ارتجاعي که فضاوحتي فواصل ميان ذرات اجسام را پر کرده و وسيله انتقال روشنايي و گرما ميشود , مايع سبکي که از تقطير الکل و جوهر گوگردبدست ميايدو براي بيهوش کردن اشخاص بکار مي رود