کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فضلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
flyspecks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
flyspecks، ذره، فضله مگس، چیز جزئی و بی اهمیت
-
remainder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باقی مانده، باقی، پس مانده، سایرین، فضله، با تخفیف فروختن
-
midden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
midden، توده، توده فضله، توده کثافت، تپه کوچک
-
remainders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باقی مانده، باقی، پس مانده، سایرین، فضله، با تخفیف فروختن
-
middens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میدون، توده، توده فضله، توده کثافت، تپه کوچک
-
excrement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دفع ادرار، مدفوع، زوائد، فضله، نجاست، سگاله، عن، پس مانده
-
flyspeck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
flyspeck، ذره، فضله مگس، چیز جزئی و بی اهمیت، دارای لکه مگس کردن
-
residue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باقی مانده، پس مانده، ته نشین، پس ماند، قسمت باقی مانده، فضولات، تفاله مانده، زیادتی، فضله
-
residues
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باقی مانده، پس مانده، ته نشین، پس ماند، قسمت باقی مانده، فضولات، تفاله مانده، زیادتی، فضله