کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فضلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فضلات
دیکشنری عربی به فارسی
تخت روان , کجاوه , محمل , برانکار يا چاچوبي که بيماران را با ان حمل ميکنند , اشغال , نوزاداني که جانوري در يک وهله ميزايد , زايمان , ريخته وپاشيده , زاييدن , اشغال پاشيدن
-
جستوجو در متن
-
کجاوه
دیکشنری فارسی به عربی
فضلات
-
محمل
دیکشنری فارسی به عربی
فضلات
-
برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند
دیکشنری فارسی به عربی
فضلات
-
نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
دیکشنری فارسی به عربی
فضلات
-
ریخته وپاشیده
دیکشنری فارسی به عربی
فضلات
-
اشغال پاشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
فضلات
-
تخت روان
دیکشنری فارسی به عربی
فضلات , نقالة
-
زایمان
دیکشنری فارسی به عربی
فضلات , ولادة
-
زاییدن
دیکشنری فارسی به عربی
ثب , جيل , دب , فضلات , منتج , ولد
-
اشغال
دیکشنری فارسی به عربی
احتلال , زبالة , شغل , طفل , فضلات , قمامة , مشغول , نفايات , نفاية