کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فتیلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فتيلة
دیکشنری عربی به فارسی
فتيله , چيزي که بجاي فتيله بکار رود , افروزه
-
فتیله
دیکشنری فارسی به عربی
فتيلة
-
فتیله مواد منفجره
دیکشنری فارسی به عربی
مصهر
-
فتیله گذاشتن در
دیکشنری فارسی به عربی
مصهر
-
تفنگ فتیله ای
دیکشنری فارسی به عربی
بندقية
-
چیزی که بجای فتیله بکار رود
دیکشنری فارسی به عربی
فتيلة
-
جستوجو در متن
-
wick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویک، فتیله، فتیله فندک، افروزه، چیزی که بجای فتیله بکار رود
-
wicks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وحشی، فتیله، فتیله فندک، افروزه، چیزی که بجای فتیله بکار رود
-
fatil
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فتیله
-
phytyl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فتیله
-
افروزه
دیکشنری فارسی به عربی
فتيلة
-
fuse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیوز، فتیله مواد منفجره، سیم گذاشتن، فتیله دینامیت، ترکیب کردن یا شدن، گداختن، امیختن، فتیله گذاشتن در، فیوزدارکردن، ذوب شدن، مخلوط کردن
-
fuzes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fuzes، فیوز، فتیله دینامیت، سیم گذاشتن، فتیله مواد منفجره، ترکیب کردن یا شدن، فتیله گذاشتن در، امیختن، ذوب شدن، فیوزدارکردن، گداختن، مخلوط کردن
-
fuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیوزها، فیوز، فتیله مواد منفجره، سیم گذاشتن، فتیله دینامیت، ترکیب کردن یا شدن، گداختن، امیختن، فتیله گذاشتن در، فیوزدارکردن، ذوب شدن، مخلوط کردن