کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاعل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فاعل
دیکشنری فارسی به عربی
عامل
-
واژههای مشابه
-
فاعل مختاری
دیکشنری فارسی به عربی
حرية
-
بی فاعل
دیکشنری فارسی به عربی
غير شخصي
-
دور فاعل
دیکشنری عربی به فارسی
نقش مؤثر
-
جستوجو در متن
-
نقش مؤثر
دیکشنری فارسی به عربی
دور فاعل
-
doing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در حال انجام، عمل، فاعل
-
غير شخصي
دیکشنری عربی به فارسی
غيرشخصي , فاقد شخصيت , بي فاعل
-
impersonal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر شخصی، غیرشخصی، فاقد شخصیت، بی فاعل
-
liberties
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادی ها، ازادی، اختیار، اجازه، فاعل مختاری
-
liberty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزادی، ازادی، اختیار، اجازه، فاعل مختاری
-
حرية
دیکشنری عربی به فارسی
ازادي , استقلا ل , معافيت , اساني , رواني , اختيار , اجازه , فاعل مختاري
-
عامل
دیکشنری عربی به فارسی
عامل (عوامل) , حق العمل کار , نماينده , فاعل , سازنده , فاکتور , عامل مشترک , دسته گذار , رسيدگي کننده , مربي , نگاهدارنده , کارگر , عمله , ايجاد کننده , از کار در امده , مزدبگير , استادکار
-
subject
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موضوع، در معرض، تحت، فاعل، مطلب، شخص، مبحث، نهاد، موضوع مطالعه، مبتدا، شیی، زیرموضوع، موکول به، در معرض گذاشتن، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن، در معرض بودن یا قرار دادن، مشمول، مطیع، در خطر، تحت تسلط، مادون