کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقربة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عقربه
دیکشنری فارسی به عربی
يد
-
جستوجو در متن
-
clockhouse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساعت عقربه ای
-
counterclockwise rotation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخش خلاف عقربه های ساعت
-
epicyclic gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده عقربه ای
-
gnomons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gnomons، شاخص، شرعیات، عقربک، عقربه
-
gnomon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گنومون، شاخص، شرعیات، عقربک، عقربه
-
clockwise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساعت عقب، در جهت ساعت، در جهت گردش عقربه های ساعت
-
minute hand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دقیقه دست، عقربه دقیقه شمار ساعت
-
counterclockwise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد ساعت، در خلاف جهت ساعت، در جهت مخالف حرکت عقربه ساعت
-
needle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزن، عقربه، سوزن سرنگ و گرامافون و غیره، سوزن دوزی کردن، با سوزن تزریق کردن، طعنه زدن، اذیت کردن
-
يد
دیکشنری عربی به فارسی
دست , عقربه , دسته , دستخط , خط , شرکت , دخالت , کمک , طرف , پهلو , پيمان , دادن , کمک کردن , بادست کاري را انجام دادن , يک وجب
-
pointer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشاره گر، اشارهگر، عقربه، نشان دهنده، شاهین ترازو، عقربک، اشاره کننده، توصیه مفید، نوعی سگ شکار ی، معلم، نشان گیرنده
-
pointers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشاره گرها، اشارهگر، عقربه، نشان دهنده، شاهین ترازو، عقربک، اشاره کننده، توصیه مفید، نوعی سگ شکار ی، معلم، نشان گیرنده