کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصمت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تجاوز به عصمت
دیکشنری فارسی به عربی
سيء
-
تجاوز کردن به عصمت (کسی)
دیکشنری فارسی به عربی
عار
-
جستوجو در متن
-
thecitis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصمت
-
exormia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصمت
-
dishonors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناهنجارها، بی احترامی کردن به، تجاوز کردن به عصمت، ننگین کردن، خوار کردن
-
dishonouring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریب خورده، بی احترامی کردن به، تجاوز کردن به عصمت، ننگین کردن، خوار کردن
-
dishonoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریب دادن، بی احترامی کردن به، تجاوز کردن به عصمت، ننگین کردن، خوار کردن
-
abusive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوءاستفاده، دشنام، فحاش، بدزبان، زبان دراز، توهینامیز، تجاوز به عصمت، تهمت، تعدی، قابل استفاده، پرتوپ وتشر، نا مربوط
-
dishonour
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناامید کننده، رسوایی، ننگ، ابروریزی، بیشرفی، نکول، پستی، بی احترامی کردن به، تجاوز کردن به عصمت، ننگین کردن، خوار کردن
-
rude
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی ادب، خشن، گستاخ، زشت، تجاوز به عصمت، خشن در رفتار، زمخت، خام، غلیظ، نا هموار، ابدار، جسور، غیر متمدن
-
dishonor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناامید کننده، رسوایی، ننگ، ابروریزی، بیشرفی، نکول، پستی، بی احترامی کردن به، تجاوز کردن به عصمت، ننگین کردن، خوار کردن
-
ruder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روانتر، بی ادب، خشن، گستاخ، زشت، تجاوز به عصمت، خشن در رفتار، زمخت، خام، غلیظ، نا هموار، ابدار، جسور، غیر متمدن
-
rudest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخورده، بی ادب، خشن، گستاخ، زشت، تجاوز به عصمت، خشن در رفتار، زمخت، خام، غلیظ، نا هموار، ابدار، جسور، غیر متمدن
-
عار
دیکشنری عربی به فارسی
ننگ , ننگين کردن , ابروريزي , بي شرفي , رسوايي , نکول , بي احترامي کردن به , تجاوز کردن به عصمت (کسي) , بد نامي , افتضاح , خواري , کار زشت , بدنامي , سابقه بد