کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضغطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
compressing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده سازی، ضغطه
-
pressuring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشار دادن، ضغطه
-
forcing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجبار کردن، ضغطه
-
contusion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخلوط کردن، کوفتگی، کوفتگی انساج، ضغطه
-
contusions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مصدومیت، کوفتگی، کوفتگی انساج، ضغطه
-
compressions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده سازی، فشار، تراکم، فشردگی، متراکم سازی، هم فشارش، بهم فشردگی، اختصار، ضغطه
-
traumata
دیکشنری انگلیسی به فارسی
traumata، زخم، اسیب، ضربه روحی روان اسیب، روان زخم، ضغطه
-
pressures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشارها، فشار، زور، پرس، سنگینی، مضیقه، ضغطه، بار سنگین مصائب و سختیا
-
compression
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده سازی، فشار، تراکم، فشردگی، متراکم سازی، هم فشارش، بهم فشردگی، اختصار، ضغطه
-
traumas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تروما، زخم، اسیب، ضربه روحی روان اسیب، روان زخم، ضغطه
-
bruises
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبودی، ضرب، کبود شدگی، تباره، ضغطه، کوبیدن، کبود شدن، کبود کردن، زدن، کوفته شدن
-
bruise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبودی، ضرب، کبود شدگی، تباره، ضغطه، کوبیدن، کبود شدن، کبود کردن، زدن، کوفته شدن
-
shock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوکه شدن، تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب، لطمه، تصادم، تشنج سخت، هراس ناگهانی، خرمن، ضغطه، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن
-
shocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوک ها، تکان، هول، تلاطم، صدمه، توده، ضرب، لطمه، تصادم، تشنج سخت، هراس ناگهانی، خرمن، ضغطه، تکان دادن، ترساندن، توده کردن، تکان سخت خوردن، دچار هراس سخت شدن، هول و هراس پیدا کردن