کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیقل زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صیقل دادن
دیکشنری فارسی به عربی
بريق , ثقل , لمعان
-
صیقل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صقيل
-
جستوجو در متن
-
polish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لهستانی، صیقل، پرداخت، جلا، واکس زنی، ارایش، صیقل دادن، جلا دادن، براق کردن، مالیدن، واکس زدن، پرداختن، سوهان زدن، پرداخت کردن، صیقل کردن
-
polishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوز، صیقل، پرداخت، جلا، واکس زنی، ارایش، صیقل دادن، جلا دادن، براق کردن، مالیدن، واکس زدن، پرداختن، سوهان زدن، پرداخت کردن، صیقل کردن
-
بريق
دیکشنری عربی به فارسی
صداکردن (مثل شيپور) , جار زدن , بافرياد گفتن , جلا دادن , پرداخت کردن , صيقل دادن , جلا , صيقل , تلا لوء داشتن , جرقه زدن , چشمک زدن , برق , تلا لو , جرقه , درخشش
-
varnishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن
-
varnish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن
-
صبغ
دیکشنری عربی به فارسی
رنگ , رنگ زني , رنگ کردن , لا ک الکل , لا ک الکل زدن به , جلا زدن به , جلا دادن , لعاب زدن به , داراي ظاهرخوب کردن , صيقلي کردن , جلا , صيقل
-
ثقل
دیکشنری عربی به فارسی
ماسه , هرچيز سنگيني چون شن و ماسه که در ته کشتي ميريزند تا از واژگون شدنش جلوگيري کند , بالا ست , سنگيني , شن و خرده سنگي که در راه اهن بکارميرود , کيسه شني که در موقع صعودبالون پايين مياندازند , سنگ و شن در ته کشتي يا بالون ريختن , سنگين کردن , صيقل...
-
لمعان
دیکشنری عربی به فارسی
برق , تلا لو , تابش , ظهور اني , زودگذر , تابيدن , درخشيدن , درخشانيدن , تابانيدن , نرمي , صافي , براقي , جلا , جلوه ظاهر , برق انداختن , صيقل دادن , شرح , تفصيل , توضيح , تفسير , تاويل , سفرنگ , حاشيه , فهرست معاني , تاويل کردن , حاشيه نوشتن بر , زر...