کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکارگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکارگاه
دیکشنری فارسی به عربی
مربي
-
واژههای مشابه
-
قرق شکارگاه
دیکشنری فارسی به عربی
مربي
-
شکارگاه محصور
دیکشنری فارسی به عربی
متنزه
-
جستوجو در متن
-
hunting ground
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکارگاه
-
preserve
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حفظ، شکارگاه، قرق شکارگاه، مربا، کنسرو میوه، حفظ کردن، نگه داشتن، نگاه داشتن، باقی نگهداشتن
-
مربي
دیکشنری عربی به فارسی
معلم , مربي , فرهيختار , مربا , فشردگي , چپاندن , فرو کردن , گنجاندن(با زور و فشار) , متراکم کردن , شلوغ کردن , شلوغ کردن(با امد و شد زياد) , بستن , مسدود کردن , وضع بغرنج , پارازيت دادن , قرق شکارگاه , شکارگاه , کنسروميوه , نگاهداشتن , حفظ کردن , با...
-
park
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارک، گردشگاه، باغ ملی، پردیز، شکارگاه محصور، درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن، اتومبیل را پارک کردن، قرار دادن
-
parks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارک ها، پارک، گردشگاه، باغ ملی، پردیز، شکارگاه محصور، درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن، اتومبیل را پارک کردن، قرار دادن
-
متنزه
دیکشنری عربی به فارسی
پارک , باغ ملي , گردشگاه , پرديز , شکارگاه محصور , مرتع , درماندگاه اتومبيل نگاهداشتن , اتومبيل را پارک کردن , قرار دادن