کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شریک یا معاون جرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شریک یا معاون جرم
دیکشنری فارسی به عربی
متواطي
-
واژههای مشابه
-
شريک
دیکشنری عربی به فارسی
هم پيوند , همبسته , اميزش کردن , معاشرت کردن , همدم شدن , پيوستن , مربوط ساختن , دانشبهري , شريک کردن , همدست , همقطار , عضو پيوسته , شريک , همسر , رفيق , شريک شدن ياکردن , انباز , يار
-
شریک شدن
دیکشنری فارسی به عربی
برکة , شارک
-
شریک کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شريک
-
شریک شدن یاکردن
دیکشنری فارسی به عربی
شريک
-
جستوجو در متن
-
accomplices
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدستان، شریک یا معاون جرم، هم دست
-
متواطي
دیکشنری عربی به فارسی
همدست , شريک يا معاون جرم
-
accessary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی، معاون جرم، هم دست
-
accessory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لوازم جانبی، منضمات، لوازم فرعی، همدست، شریک، نمايات و نتايج، لوازم یدکی، تابع، فروع و ضمايم، معاون جرم، هم دست، فرعی، لاحق، دعوای فرعی
-
acolyte
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آکولیت، دستیار کشیش، ستارهء تابع ستارهء دیگری، معاون یا کمک، ماه
-
acolytes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آکولیت ها، دستیار کشیش، ستارهء تابع ستارهء دیگری، معاون یا کمک، ماه
-
venue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل، محل دادرسی، اغاز، حوزه صلاحیت دادگاه، محل وقوع جرم یا دعوی
-
venues
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سالن ها، محل دادرسی، اغاز، حوزه صلاحیت دادگاه، محل وقوع جرم یا دعوی