کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شاخ تو جیب گذاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شاخ وبرگ
دیکشنری فارسی به عربی
اجمة , خضرة
-
شاخ زدن
دیکشنری فارسی به عربی
اطعن , عقب
-
شاخ گوزن
دیکشنری فارسی به عربی
قرن
-
شاخ فرعی
دیکشنری فارسی به عربی
قرن
-
انشعاب شاخ
دیکشنری فارسی به عربی
قرن
-
شاخ وبرگ گیاهان
دیکشنری فارسی به عربی
عشبة
-
جستوجو در متن
-
reef knot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گره صخره ای، تو گذاشتن
-
tucked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بسته شدن، تو گذاشتن
-
niche
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موقعیت مناسب، جایگاه، طاقچه، تو رفتگی در دیوار، توی دیوار گذاشتن
-
tucks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tucks، شیرینی مربا، چین، تاه، بالازدگی، بالازنی، نیرو، زور، شدت زومندی، شمشیر نازک، سجاف، تو گذاری، تو گذاشتن
-
tuck
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک، شیرینی مربا، چین، تاه، بالازدگی، بالازنی، نیرو، زور، شدت زومندی، شمشیر نازک، سجاف، تو گذاری، تو گذاشتن
-
entered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارد شد، وارد شدن، داخل شدن، ثبت کردن، بدست اوردن، قدم نهادن در، داخل عضویت شدن، نام نویسی کردن، پا گذاشتن، در امدن، تو آمدن، تو رفتن
-
enter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارد، وارد شدن، داخل شدن، ثبت کردن، بدست اوردن، قدم نهادن در، داخل عضویت شدن، نام نویسی کردن، پا گذاشتن، در امدن، تو آمدن، تو رفتن
-
enters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وارد می شود، وارد شدن، داخل شدن، ثبت کردن، بدست اوردن، قدم نهادن در، داخل عضویت شدن، نام نویسی کردن، پا گذاشتن، در امدن، تو آمدن، تو رفتن