کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سگ لرز، سگ لرز زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
shakes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان می خورد، لرزش، تکان، تزلزل، ارتعاش، لرز، تکان دادن، تکان خوردن، لرزیدن، متزلزل کردن، بهم زدن، جنباندن، اشفتن، لرزش داشتن
-
shake
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزش، تکان، تزلزل، ارتعاش، لرز، تکان دادن، تکان خوردن، لرزیدن، متزلزل کردن، بهم زدن، جنباندن، اشفتن، لرزش داشتن
-
dogsled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگ زدن
-
doggoning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگ زدن
-
dogwinkle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگ زدن
-
کلبة
دیکشنری عربی به فارسی
سگ ماده , زن هرزه , شکايت کردن , قر زدن
-
dog paddle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دست و پا زدن سگ، شنای اشخاص مبتدی، شنای سگی
-
leashes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگرداندن، دسته سه تایی، پالهنگ، افسار سگ و حیوانات مشابه، افسار بستن، بند زدن
-
مقود
دیکشنری عربی به فارسی
افسار سگ وحيوانات مشابه , افسار بستن , بند زدن , دسته سه تايي , فرمان ماشين , فرمان
-
leash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگال، دسته سه تایی، پالهنگ، افسار سگ و حیوانات مشابه، افسار بستن، بند زدن
-
flag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچم، بیرق، سنگ فرش، علم، زنبق، برگ شمشیری، جاده سنگ فرش، دم انبوه و پشمالوی سگ، پرچم دار کردن، پرچم زدن به، با پرچم علامت دادن، از پا افتادن، پژمرده کردن، سست شدن، خرد شدن، سنگ فرش کردن
-
flags
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچم ها، پرچم، بیرق، سنگ فرش، علم، زنبق، برگ شمشیری، جاده سنگ فرش، دم انبوه و پشمالوی سگ، پرچم دار کردن، پرچم زدن به، با پرچم علامت دادن، از پا افتادن، پژمرده کردن، سست شدن، خرد شدن، سنگ فرش کردن
-
snap
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربه محکم و ناگهانی، چفت، بشکن، قفل کیف و غیره، قالب زنی، گاز ناگهانی سگ، قزن قفلی، گیره فنری، یک گاز، عکس فوری گرفتن، شتاب زدگی، چسبیدن به، گاز گرفتن، گسیختن، قاپیدن، قاپ زدن، سخن نیش دار گفتن، سرزنش کردن، چفت کردن، ناگهانی، بی مقدمه
-
علم
دیکشنری عربی به فارسی
پرچم , بيرق , علم , دم انبوه وپشمالوي سگ , زنبق , برگ شمشيري , سنگ فرش , جاده سنگ فرش , پرچم دار کردن , پرچم زدن به , باپرچم علا مت دادن , سنگفرش کردن , پايين افتادن , سست شدن , از پا افتادن , پژمرده کردن , علوم , دانش