کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَختى کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سختی
دیکشنری فارسی به عربی
اصرار , تاکيد , تقشف , صعوبة , صوان , عنف , قسوة , کثافة , ماء آسن , مدة , وسام
-
به سختی انداخت
دیکشنری فارسی به عربی
أحرَجَ
-
جستوجو در متن
-
discomfort
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراحتی، رنج، زحمت، سختی، ناراحت کردن
-
dillydally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به سختی، اتلاف وقت کردن، بیهوده وقت گذراندن
-
discomforts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراحتی ها، ناراحتی، رنج، زحمت، سختی، ناراحت کردن
-
ماء آسن
دیکشنری عربی به فارسی
چرکي , باطلا ق , کثافت , سختي , گرفتاري , ادم بي کله , گنديده , فاسد , ضايع کردن , فاسد کردن , ضايع شدن , فاسد شدن , رسيدن , عمل امدن , گيج کردن , خرف کردن
-
trouble
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکل، زحمت، سختی، مزاحمت، ازار، قید، خارش، مزاحم شدن، عذاب دادن، ازار دادن، رنجه کردن، زحمت دادن، دچار کردن، اشفتن، مصدع کسی شدن
-
pull-through
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشیدن، در تنگنا کمک یافتن، در وضع خطرناکی انجام وظیفه کردن، در سختی بکسی کمک کردن
-
troubles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکلات، زحمت، سختی، مزاحمت، ازار، قید، خارش، مزاحم شدن، عذاب دادن، ازار دادن، رنجه کردن، زحمت دادن، دچار کردن، اشفتن، مصدع کسی شدن
-
pull through
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، در تنگنا کمک یافتن، در وضع خطرناکی انجام وظیفه کردن، در سختی بکسی کمک کردن
-
تاکيد
دیکشنری عربی به فارسی
اظهار قطعي , تصريح , تصديق , اثبات , تاکيد , تاييد , فشار , تقلا , قوت , اهميت , مضيقه , سختي , پريشان کردن , ماليات زيادبستن , تاکيد کردن
-
distress
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پریشانی، اندوه، درد، سختی، تنگدستی، محنت، غم، سار، مضطرب کردن، محنت زدهکردن