کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوسو زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوسو زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ومضة , وميض
-
جستوجو در متن
-
flickering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن، مثل نور سوسو
-
blink
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشمک زدن، چشمک، نگاه مختصر، سوسو زدن نور چراغ، سوسو زدن، تجاهل کردن
-
blinks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشمک می زند، چشمک، نگاه مختصر، سوسو زدن نور چراغ، چشمک زدن، سوسو زدن، تجاهل کردن
-
flickerproof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن
-
flicker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن، سوسو، جنبش، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن
-
gleam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن، نور ضعیف، پرتو انی، سوسو، تظاهر موقتی، نور دادن
-
gleaming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخشان، سوسو زدن، نور دادن
-
blinking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشمک زدن، سوسو زنی
-
red-shafted flicker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن قرمز
-
ومضة
دیکشنری عربی به فارسی
چشمک زدن , سوسو زدن , تجاهل کردن , ناديده گرفته , نگاه مختصر , چشمک
-
gleams
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخشش، نور ضعیف، پرتو انی، سوسو، تظاهر موقتی، سوسو زدن، نور دادن
-
flickered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلیکر، سوسو زدن، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن
-
shimmered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشکوک، روشن و خاموش شدن، سوسو زدن، روشنایی لرزان داشتن