کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوا
دیکشنری فارسی به عربی
علي حدة , منفصلا
-
واژههای مشابه
-
سوا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
نوع
-
جستوجو در متن
-
swa
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوا
-
apart
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا از هم، سوا، مجزا از، جدا، کنار
-
detaches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا می شود، جدا کردن، سوا کردن، اعزام کردن
-
detach
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا کردن، سوا کردن، اعزام کردن
-
disassemble
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن
-
علي حدة
دیکشنری عربی به فارسی
جدا , کنار , سوا , مجزا , غيرهمفکر
-
منفصلا
دیکشنری عربی به فارسی
جدا , سوا , دونيم , دوقسمتي
-
selected
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتخاب شد، منتخب، سوا کرده
-
disassembles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداسازی می کند، پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن
-
severability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا شدن، قابلیت جدا شدن، قابلیت سوا شدن، قابلیت تقسیم
-
disassembling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداسازی، پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن