کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرو کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چوب سرو
دیکشنری فارسی به عربی
ارز
-
سرو کوهی
دیکشنری فارسی به عربی
شجرة العرعر
-
سرو صورت تازه گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اجتماع
-
سرو کارداشتن با
دیکشنری فارسی به عربی
مقبض
-
سرو صورت دادن
دیکشنری فارسی به عربی
نظم
-
سفید(درمورد موی سرو غیره)
دیکشنری فارسی به عربی
رمادي
-
جستوجو در متن
-
organise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازمان دادن، متشکل کردن، تشکیلات دادن، سرو صورت دادن، تشکیل دادن، سازمند کردن، درست کردن
-
organises
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازماندهی می کند، سازمان دادن، متشکل کردن، تشکیلات دادن، سرو صورت دادن، تشکیل دادن، سازمند کردن، درست کردن
-
organizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سازماندهی می کند، سازمان دادن، متشکل کردن، تشکیلات دادن، سرو صورت دادن، تشکیل دادن، سازمند کردن، درست کردن
-
horse around
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسب در اطراف، سرو صدا ایجاد کردن
-
rallied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجمع کرد، صف ارایی کردن، دوباره جمع اوری کردن، دوباره بکار انداختن، نیروی تازه دادن به، گرد امدن، سرو صورت تازه گرفتن، پشتیبانی کردن، تقویت کردن
-
rallying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجمع، صف ارایی کردن، دوباره جمع اوری کردن، دوباره بکار انداختن، نیروی تازه دادن به، گرد امدن، سرو صورت تازه گرفتن، پشتیبانی کردن، تقویت کردن
-
rallies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تظاهرات، بالا بردن قیمت، صف ارایی کردن، دوباره جمع اوری کردن، دوباره بکار انداختن، نیروی تازه دادن به، گرد امدن، سرو صورت تازه گرفتن، پشتیبانی کردن، تقویت کردن
-
rally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجمع، بالا بردن قیمت، صف ارایی کردن، دوباره جمع اوری کردن، دوباره بکار انداختن، نیروی تازه دادن به، گرد امدن، سرو صورت تازه گرفتن، پشتیبانی کردن، تقویت کردن