کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سربة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
baned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ممنوع، سربه سر کردن
-
baning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماندگار، سربه سر کردن
-
assassinating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترور، کشتن، ترور کردن، بقتل رساندن، سربه سر کردن
-
assassinated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترور شد، کشتن، ترور کردن، بقتل رساندن، سربه سر کردن
-
obliterate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، پاک کردن، معدوم کردن، محو کردن، زدودن، سربه سر کردن، ستردن، ناپدید ساختن
-
obliterates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین می رود، پاک کردن، معدوم کردن، محو کردن، زدودن، سربه سر کردن، ستردن، ناپدید ساختن
-
obliterated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نابود شد، پاک کردن، معدوم کردن، محو کردن، زدودن، سربه سر کردن، ستردن، ناپدید ساختن
-
banes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
banes، زهر، مایهء هلاکت، جانی، قاتل، سربه سر کردن
-
consume
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مصرف کردن، تحلیل رفتن، از پا درامدن، سربه سر کردن، غذا خوردن
-
obliterating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، پاک کردن، معدوم کردن، محو کردن، زدودن، سربه سر کردن، ستردن، ناپدید ساختن
-
wither
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشک شدن، پژمرده شدن، پژمردن، خشک کردن، سربه سر کردن، پژولیدن، پژمردهکردن یا شدن، پلاسیدهشدن
-
annihilates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نابود می شود، نابود کردن، از بین بردن، سربه سر کردن، محو کردن، خرد کردن، خنثی نمودن، فنا کردن
-
annihilate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نابود کردن، از بین بردن، سربه سر کردن، محو کردن، خرد کردن، خنثی نمودن، فنا کردن
-
ruin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب کردن، ویرانی، تباهی، خرابه، خرابی، مخروبه، ضلالت، نا بودی، سربه سر کردن، فاسد کردن، سیاه کردن، فنا کردن
-
wrecks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب، خرابی، کشتی شکستگی، لاشه کشتی و هواپیما و غیره، خراب کردن، سربه سر کردن