کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیرپوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زیرپوش کشباف
دیکشنری فارسی به عربی
صدرية
-
جستوجو در متن
-
underpole
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیرپوش
-
underpick
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیرپوش
-
subepochs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیرپوش ها
-
tank top
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیرپوش رکابی
-
long underwear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیرپوش بلند
-
singlet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تک نفره، زیرپوش مردانه، خط واحد
-
vests
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلیقه، لباس، زیرپوش کشباف، واگذار کردن، اعطا کردن، محول کردن، پوشاندن
-
caulked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرفه شده، مسدود کردن، چرت زدن، نعل زدن، درز گرفتن، اب بندی کردن، بتونه کاری کردن، بتونهگیری کردن، زیرپوش سازی کردن، شکاف و سوراخ چیزی را گرفتن
-
caulks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاول، مسدود کردن، چرت زدن، نعل زدن، درز گرفتن، اب بندی کردن، بتونه کاری کردن، بتونهگیری کردن، زیرپوش سازی کردن، شکاف و سوراخ چیزی را گرفتن
-
caulk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلفت کردن، مسدود کردن، چرت زدن، نعل زدن، درز گرفتن، اب بندی کردن، بتونه کاری کردن، بتونهگیری کردن، زیرپوش سازی کردن، شکاف و سوراخ چیزی را گرفتن
-
calks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلسیم، بتونهگیری کردن، زیرپوش سازی کردن، درز گرفتن، مسدود کردن، اب بندی کردن، نعل زدن، کپیه کردن، بتونه کاری کردن، شکاف و سوراخ چیزی را گرفتن، با نعل یا لگد اسب مجروح شدن
-
صدرية
دیکشنری عربی به فارسی
نوشيدن , اشاميدن , پيش بند بچه , جليقه , لباس زير شبيه جليقه , نيم تنه يا ژيلت , زيرپوش کشباف , لباس , واگذارکردن , اعطا کردن , محول کردن , ملبس شدن
-
calking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کالکینگ، بتونهگیری کردن، زیرپوش سازی کردن، درز گرفتن، مسدود کردن، اب بندی کردن، نعل زدن، کپیه کردن، بتونه کاری کردن، شکاف و سوراخ چیزی را گرفتن، با نعل یا لگد اسب مجروح شدن