کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زَرْعٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زرع
دیکشنری عربی به فارسی
کاشت , جاي دادن , فرو کردن , کاشتن , القاء کردن , نشاکردن , درجاي ديگري نشاندن , مهاجرت کردن , کوچ دادن , نشاء زدن , پيوندزدن , عضو پيوند شده , فراکاشتن
-
قابل زرع
دیکشنری فارسی به عربی
صالح للزراعة
-
کشت و زرع
دیکشنری فارسی به عربی
مزرعة
-
جستوجو در متن
-
کاشت
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
نشاکردن
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
درجای دیگری نشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
کوچ دادن
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
نشاء زدن
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
پیوندزدن
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
عضو پیوند شده
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
فراکاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
جای دادن
دیکشنری فارسی به عربی
زرع ، إدراجٌ
-
صالح للزراعة
دیکشنری عربی به فارسی
قابل کشتکاري , قابل زرع , زمين مزروعي
-
plantations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیاهان، مزرعه، کشت و زرع