کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زودبکار بردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زودبکار بردن
دیکشنری فارسی به عربی
اجهاد
-
جستوجو در متن
-
straining
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنش، زور زدن، مشمئز شدن، خسته کردن، زودبکار بردن، کش دادن، زیاد کشیدن، پیچ دادن، کج کردن، پالودن، صاف کردن، کوشش زیاد کردن، سفت کشیدن
-
اجهاد
دیکشنری عربی به فارسی
کشش , زور , فشار , کوشش , درد سخت , تقلا , در رفتگي يا ضرب عضو يا استخوان , اسيب , رگه , صفت موروثي , خصوصيت نژادي , نژاد , اصل , زودبکار بردن , زور زدن , سفت کشيدن , کش دادن , زياد کشيدن , پيچ دادن , کج کردن , پالودن , صاف کردن , کوشش زياد کردن
-
strains
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشارها، نژاد، زور، کشش، تقلا، کوشش، کشیدگی عضله، صفت موروثی، خصوصیت نژادی، درد سخت، اسیب، اصل، خوی، خیل، در رفتگی یا ضرب عضو یا استخوان، زور زدن، مشمئز شدن، خسته کردن، زودبکار بردن، کش دادن، زیاد کشیدن، پیچ دادن، کج کردن، پالودن، صاف کردن، کوشش زیاد ...