کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمستانرا بر گذار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زمستانرا بر گذار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شتاء
-
جستوجو در متن
-
wintering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمستان، قشلاق کردن، زمستانرا بر گذار کردن
-
winters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمستان، فصل زمستان، شتاء، قشلاق کردن، زمستانرا بر گذار کردن
-
شتاء
دیکشنری عربی به فارسی
زمستان , شتا , قشلا ق کردن , زمستانرا بر گذار کردن , زمستاني
-
winter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمستان، فصل زمستان، شتاء، قشلاق کردن، زمستانرا بر گذار کردن، زمستانی
-
نصاب
دیکشنری عربی به فارسی
گول زن , گوش بر , قاچاق , متقلب , کلا ه گذار , کلا ه بردار
-
promenades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشت و گذار، تفرجگاه، گردشگاه، گردش، تفرج، تفریح، سیر، گردش رفتن، تفرج کردن، گردش کردن
-
trek
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشت و گذار، سفر، کوچ مسافرت باگاری، بازحمت حرکت کردن، باسختی و آهستگی مسافرت کردن
-
quittances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گشت و گذار، پاکی، رسید مفاصا، برائت، تبرئه، پاداش، بازپرداختن، جبران کردن
-
موسس
دیکشنری عربی به فارسی
از پا افتادن , لنگ شدن , فرو ريختن , غرق کردن (کشتي) , فرورفتن , برپا کننده , موسس , بنيان گذار , ريخته گر , قالبگير
-
nurses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستاران، پرستار، دایه، مهد، پرورشگاه، مرهم گذار، پروراندن، پرستاری کردن، شیر خوردن، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن
-
nurse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرستار، دایه، مهد، پرورشگاه، مرهم گذار، پروراندن، پرستاری کردن، شیر خوردن، باصرفه جویی یا دقت بکار بردن
-
founder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسس، بنیان گذار، بانی، برپا کننده، ریخته گر، قالب گیر، از پا افتادن، لنگ شدن، فرو ریختن، خیط و پیت شدن، خیط و پیت کردن، سر خوردن، فرو رفتن، فرو نشستن
-
founders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بنیانگذاران، موسس، بنیان گذار، بانی، برپا کننده، ریخته گر، قالب گیر، از پا افتادن، لنگ شدن، فرو ریختن، خیط و پیت شدن، خیط و پیت کردن، سر خوردن، فرو رفتن، فرو نشستن