کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زانویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زانویی
دیکشنری فارسی به عربی
انحناء , رکبة , سيفون , مفصل
-
واژههای مشابه
-
بالش زیر زانویی
دیکشنری فارسی به عربی
وسادة
-
زانویی مستراح وغیره تله
دیکشنری فارسی به عربی
فک
-
جستوجو در متن
-
geniculated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خلاصه شده، دارای زانویی، خم شده، خیمده
-
hassocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوخی، بالش زیر زانویی، کلاله علف درهم پیچیده
-
knees
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زانو، زانویی، خم، پیچ، دو شاخه، زانو دار کردن
-
رکبة
دیکشنری عربی به فارسی
زانو , زانويي , دوشاخه , خم , پيچ , زانو دارکردن
-
hassock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانیت، بالش زیر زانویی، کلاله علف درهم پیچیده
-
knee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زانو، زانویی، خم، پیچ، دو شاخه، زانو دار کردن
-
سيفون
دیکشنری عربی به فارسی
زانويي , لوله خميده يا شتر گلو , سيفون , از لوله يا سيفون رد کردن
-
syphons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیفون، زانویی، لوله خمیده یا شتر گلو، از لوله یا سیفون رد کردن
-
siphon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیفون، زانویی، لوله خمیده یا شتر گلو، از لوله یا سیفون رد کردن
-
siphons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیفون ها، سیفون، زانویی، لوله خمیده یا شتر گلو، از لوله یا سیفون رد کردن