کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زالو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زالو
دیکشنری فارسی به عربی
مستنزف
-
واژههای مشابه
-
زالو انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
مستنزف
-
جستوجو در متن
-
crenology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زالو
-
trainel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زالو
-
vulcanology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زالو شناسی، اتشفشان شناسی
-
beech marten
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زالو راش
-
مستنزف
دیکشنری عربی به فارسی
زالو , حجامت , اسباب خون گيري , خفاش خون اشام , انگل , مزاحم , شفا دادن , پزشکي کردن , زالو انداختن , طبيب
-
leeches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زالو، خفاش خون اشام، حجامت، انگل، اسباب خون گیری، مزاحم، خون اشام، شفاء دادن، پزشکی کردن، زالو انداختن
-
leech
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاز، زالو، خفاش خون اشام، حجامت، انگل، اسباب خون گیری، مزاحم، خون اشام، شفاء دادن، پزشکی کردن، زالو انداختن
-
ulnae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زالو، زند زیرین، زند اسفل
-
leeching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیک کردن، شفاء دادن، پزشکی کردن، زالو انداختن
-
leeched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگرد، شفاء دادن، پزشکی کردن، زالو انداختن
-
acetabulums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازگشت، لولهء زالو، محل اتصال پای حشرات ببدن