کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زاغ
دیکشنری فارسی به عربی
شب
-
جستوجو در متن
-
as the crow flies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به عنوان زاغ مگس
-
شب
دیکشنری عربی به فارسی
زاج , زاج سفيد , زاغ
-
jaybird
دیکشنری انگلیسی به فارسی
jaybird، زاغ کبود
-
tawed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tawed، تیله بازی کردن، زاغ زدن، دباغی کردن
-
jay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شاد، زاغ کبود، شخص پر حرف و احمق
-
rookeries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rookeries، جای شلوغ، زادگاه زاغ ها و پرندگان مشابه
-
tawing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، تیله بازی کردن، زاغ زدن، دباغی کردن
-
jays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یاس، زاغ کبود، شخص پر حرف و احمق
-
crows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاغ ها، کلاغ، زاغ، اهرم، دیلم، بانگ خروس، غراب، بانگ زدن
-
crow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاغ، زاغ، اهرم، دیلم، بانگ خروس، غراب، بانگ زدن
-
taw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تله، تیله، مهره بازی، تیله بازی کردن، زاغ زدن، دباغی کردن
-
bluest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوز، ابی، نیلی، مستعد افسردگی، دارای خلق گرفته اسمان، آسمان نیلگون، زاغ