کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لجن زار
دیکشنری فارسی به عربی
مستنقع , هور
-
خلنگ زار
دیکشنری فارسی به عربی
مرج
-
چمن زار
دیکشنری فارسی به عربی
مرج
-
شن زار
دیکشنری فارسی به عربی
شاطي
-
جستوجو در متن
-
whimpering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزش، ناله و شکایت کردن، زار زار گریه کردن، زوزه کشیدن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، شیون و جیغ و داد کردن
-
whimpered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزش، ناله و شکایت کردن، زار زار گریه کردن، زوزه کشیدن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، شیون و جیغ و داد کردن
-
whimper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساندویچ، ناله، شیون، زاری، ناله و شکایت کردن، زار زار گریه کردن، زوزه کشیدن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، شیون و جیغ و داد کردن
-
whimpers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلغم، ناله، شیون، زاری، ناله و شکایت کردن، زار زار گریه کردن، زوزه کشیدن، با صدا حرکت کردن، ناله کردن، نالیدن، شیون و جیغ و داد کردن
-
grassing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، با علف پوشاندن، چمن زار کردن، چراندن
-
عشب
دیکشنری عربی به فارسی
علف , سبزه , چمن , ماري جوانا , با علف پوشاندن , چمن زار کردن , چراندن , چريدن , علف خوردن , علفزار , مرغزار , باپارچه صافي کردن
-
Grass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چمن، علف، سبزه، ماری جوانا، با علف پوشاندن، چمن زار کردن، چراندن، چریدن، علف خوردن
-
grasses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیاهان، چمن، علف، سبزه، ماری جوانا، با علف پوشاندن، چمن زار کردن، چراندن، چریدن، علف خوردن
-
oozes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
oozes، لجن، بستر دریا، لجن زار، لای، چکیده، شیره، شهد، جریان، جاری، رسوخ، چکیدن، تراوش کردن، اهسته جریان یافتن، بیرون دادن
-
مستنقع
دیکشنری عربی به فارسی
باتلا ق , سياه اب , گنداب , لجن زار , درباتلا ق فرورفتن , مرداب , لجن , نهر , انحطاط , در لجن گير افتادن , پوست ريخته شده مار , پوست مار , پوسته خارجي , پوست , سبوس , پوست دله زخم , پوسته پوسته شدگي , پوست انداختن , ضربه سنگين زدن , در باتلا ق فرو بر...