کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ز جسم
دیکشنری فارسی به عربی
صلب
-
فاصله ز دوری
دیکشنری فارسی به عربی
خليج
-
جستوجو در متن
-
of
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از، از لحاظ، از طرف، ز، در باره، در جهت، بوسیله، از مبدا، از منشا، در سوی
-
solidest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جامد، محکم، سخت، خالص، توپر، سفت، مستحکم، قوی، استوار، قابل اطمینان، منجمد، نیرومند، حجمی، سه بعدی، یک پارچه، ز جسم، بسته
-
solider
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلطان، جامد، محکم، سخت، خالص، توپر، سفت، مستحکم، قوی، استوار، قابل اطمینان، منجمد، نیرومند، حجمی، سه بعدی، یک پارچه، ز جسم، بسته
-
خليج
دیکشنری عربی به فارسی
سرخ مايل به قرمز , کهير , خليج کوچک , عوعوکردن , زوزه کشيدن(سگ) , دفاع کردن درمقابل , عاجزکردن , اسب کهر , خليج , گرداب , هر چيز بلعنده و فرو برنده , جدايي , فاصله ز دوري , مفارقت
-
solid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جامد، ماده جامد، محکم، سخت، خالص، توپر، سفت، مستحکم، قوی، استوار، قابل اطمینان، منجمد، نیرومند، حجمی، سه بعدی، یک پارچه، ز جسم، بسته
-
صلب
دیکشنری عربی به فارسی
محکم , سخت , سخت و درخشان (مانند الماس) , سخت کردن , تبديل به جسم جامد کردن , مشکل کردن , سخت شدن , ماسيدن , سفت کردن , پينه خورده کردن , بي حس کردن , پوست کلفت کردن , انحناء ناپذير , جامد , ز جسم , ماده جامد , سفت , مکعب , سه بعدي , استوار , قوي , خ...