کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریاست داشتن بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریاست داشتن بر
دیکشنری فارسی به عربی
رييس
-
واژههای مشابه
-
ریاست کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رييس
-
مقام ریاست
دیکشنری فارسی به عربی
مديرية
-
انتخابات ریاست جمهوری
دیکشنری فارسی به عربی
الإنتخابات الرئاسية
-
متمایل به ریاست مابی
دیکشنری فارسی به عربی
متسيد
-
كفیل ریاست جمهورى
دیکشنری فارسی به عربی
رئيس الجمهورية بالوكالة
-
انقضاى (دوره) ریاست جمهورى
دیکشنری فارسی به عربی
استحقاق رئيسى (رئاسى)
-
کرسی ریاست را اشغال کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تراس
-
جستوجو در متن
-
preside
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رئيس جمهور، ریاست کردن بر، اداره کردن، کرسی ریاست را اشغال کردن، ریاست جلسه را بعهده داشتن
-
تراس
دیکشنری عربی به فارسی
کرسي رياست را اشغال کردن , رياست کردن بر , رياست جلسه را بعهده داشتن , اداره کردن هدايت کردن , سرپرستي کردن
-
presides
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رئيس جمهور است، ریاست کردن بر، اداره کردن، کرسی ریاست را اشغال کردن، ریاست جلسه را بعهده داشتن
-
head
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر، رئيس، راس، رهبر، کله، نوک، موی سر، دماغه، سرصفحه، عنوان، متصدی، سار، انتها، سالار، ابتداء، سرگذاشتن به، دارای سر کردن، ریاست داشتن بر، رهبری کردن، در بالا واقع شدن، بزرگ، فوقانی، بزرگتر، اصلی، عمده
-
heads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر، رئيس، راس، رهبر، کله، نوک، موی سر، دماغه، سرصفحه، عنوان، متصدی، سار، انتها، سالار، ابتداء، سرگذاشتن به، دارای سر کردن، ریاست داشتن بر، رهبری کردن، در بالا واقع شدن