کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رکن
دیکشنری فارسی به عربی
عمود
-
واژههای مشابه
-
رکن اساسي
دیکشنری عربی به فارسی
مهار اصلي که از نوک شاه دگل تا پاي دگل جلو امتداد دارد , تکيه گاه اصلي , وابستگي عمده , نقطه اتکاء
-
جستوجو در متن
-
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد
دیکشنری فارسی به عربی
رکن اساسي
-
تکیه گاه اصلی
دیکشنری فارسی به عربی
رکن اساسي
-
وابستگی عمده
دیکشنری فارسی به عربی
رکن اساسي
-
column
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستون، پایه، عمود، رکن
-
columns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستون ها، ستون، پایه، عمود، رکن
-
نقطه اتکاء
دیکشنری فارسی به عربی
اقامة , رکن اساسي , نقطة الارتکاز
-
fourth estate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
املاک چهارم، مطبوعات عمومی، نشریات ملی، رکن چهارم مشروطیت
-
pillar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستون، رکن، پایه، ارکان، جرز، عمود، دیرک، ستون بتون ارمه، میله، ستون ساختن
-
عمود
دیکشنری عربی به فارسی
ستون , يکپارچه , تکسنگي , داراي يک سنگ , پايه , جرز , رکن , ارکان , ستون ساختن , ميله , استوانه , بدنه , چوبه , قلم , سابقه , دسته , چوب , تير , پرتو , چاه , دودکش , بادکش , نيزه , خدنگ , گلوله , تيرانداختن , پرتو افکندن