کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رِمُّ و توپ کِردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رم
دیکشنری فارسی به عربی
انفصالي , خوف , شراب الروم
-
رم دادن
دیکشنری فارسی به عربی
ارنب بري , انهض , خوف , فاجي
-
رم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خجول
-
جستوجو در متن
-
ordnance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهمات، ساز و برگ، توپخانه، توپ
-
ball and chain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توپ و زنجیر
-
توپ (پارچه و غیره)
دیکشنری فارسی به عربی
لفة
-
pillbox
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوله پشتی، لانه توپ و مسلسل، قوطی حب دارو و غیره
-
توپ زدن(- ) پیشوندی است بمعنی -پیش -و -قبل از- و -درجلو-
دیکشنری فارسی به عربی
صعد الموقف
-
tetherball
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تتربال، نوعی بازی دو نفره با راکت و توپ
-
bolts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچ و مهره، پیچ، توپ پارچه، سرند، از جا جستن، پیچاندن
-
باز کردن (توپ پارچه وطومار و غیره)
دیکشنری فارسی به عربی
افتح
-
صعد الموقف
دیکشنری عربی به فارسی
بالا بردن , نشان دادن , توپ زدن(- ) پيشوندي است بمعني -پيش -و -قبل از- و -درجلو-
-
guns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلحه، تفنگ، توپ، ششلول، تلمبه دستی، سرنگ امپول زنی و امثال ان، تیر اندازی کردن
-
gun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلحه، تفنگ، توپ، ششلول، تلمبه دستی، سرنگ امپول زنی و امثال ان، تیر اندازی کردن