کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مربوط به روح و جان یا اراده
دیکشنری فارسی به عربی
حيوان
-
بی حس و بی روح کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خفت
-
چون روح بر خانه ها و غیره سرزدن
دیکشنری فارسی به عربی
شبح
-
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده و موردپرستش قرارمی گرفتند
دیکشنری فارسی به عربی
وثن
-
جستوجو در متن
-
spirit rapping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روح روح
-
insoul
دیکشنری انگلیسی به فارسی
insoul، روح بخشیدن به، روح دمیدن در، دارای روح کردن
-
insouling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
insouling، روح بخشیدن به، روح دمیدن در، دارای روح کردن
-
insouls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
insouls، روح بخشیدن به، روح دمیدن در، دارای روح کردن
-
insouled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگیر شده، روح بخشیدن به، روح دمیدن در، دارای روح کردن
-
روحیه
دیکشنری فارسی به عربی
روح , روح معنوية , عقلية , مغزي
-
deadpan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، قیافه خشک و بی روح، قیافه خشک و بی روح داشتن
-
pneumatology
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پنوماتولوژی، روح القدس شناسی، مبحی موجودات روحانی، روح شناسی
-
boughless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی روح
-
desertful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی روح
-
unfluid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی روح