کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روبروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
po-faced
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روبروی
-
enfilading
دیکشنری انگلیسی به فارسی
enfilading، روبروی هم قرار دادن، درو عرضی کردن
-
enfiladed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
enfiladed، روبروی هم قرار دادن، درو عرضی کردن
-
enfilade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انفیلاد، یک رشتهء اطاق، روبروی هم قرار دادن، درو عرضی کردن
-
enfilades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
enfilades، یک رشتهء اطاق، روبروی هم قرار دادن، درو عرضی کردن
-
fronted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلو، رو کردن به، مواجه شده با، روبروی هم قرار دادن، در صف جلو قرار گرفتن
-
fronting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلو، رو کردن به، مواجه شده با، روبروی هم قرار دادن، در صف جلو قرار گرفتن
-
front
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جلوی، جلو، جبهه، نما، پیش، جبهه جنگ، صف پیش، رو کردن به، مواجه شده با، روبروی هم قرار دادن، در صف جلو قرار گرفتن، جلودار
-
fronts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جبهه ها، جلو، جبهه، نما، پیش، جبهه جنگ، صف پیش، رو کردن به، مواجه شده با، روبروی هم قرار دادن، در صف جلو قرار گرفتن