کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خجول
-
واژههای مشابه
-
رم دادن
دیکشنری فارسی به عربی
ارنب بري , انهض , خوف , فاجي
-
مشروبی معطر مرکب از جین و رم و اب پرتغال
دیکشنری فارسی به عربی
جلاب
-
جستوجو در متن
-
boggled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشروب، تامل کردن، رم کردن، کار سرم بندی کردن
-
boggles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بغداد، تامل کردن، رم کردن، کار سرم بندی کردن
-
funked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فضول، دود ایجاد کردن، عصبانی کردن، رم کردن، بدبو کردن
-
shied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
shied، پرت کردن، از جا پریدن، رم کردن
-
shying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
shying، پرت کردن، از جا پریدن، رم کردن
-
boggling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دهنده، تامل کردن، رم کردن، کار سرم بندی کردن
-
toshy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بذله گویی، پرت کردن، از جا پریدن، رم کردن
-
started
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغاز شده، شروع کردن، بنیاد نهادن، اغازیدن، عزیمت کردن، دایر کردن، از جا پریدن، رم کردن
-
shies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خجالتی، ازمایش، پرتاب، پرت کردن، از جا پریدن، رم کردن
-
start
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع کن، شروع، ابتدا، اغاز، مقدمه، مبداء، شروع کردن، بنیاد نهادن، اغازیدن، عزیمت کردن، دایر کردن، از جا پریدن، رم کردن