کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفتار کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
behave
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار كردن، رفتار کردن، درست رفتار کردن، سلوک کردن، حرکت کردن، ادب نگاهداشتن
-
behaves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار می کند، رفتار کردن، درست رفتار کردن، سلوک کردن، حرکت کردن، ادب نگاهداشتن
-
behaving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار کردن، درست رفتار کردن، سلوک کردن، حرکت کردن، ادب نگاهداشتن
-
treats
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار می کند، چیز لذت بخش، رفتار کردن، درمان کردن، تلقی کردن، سالم کردن، مورد عمل قرار دادن، بحث کردن، مربوط بودن به، مهمان کردن، درمان شدن
-
demean
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی خیال، رفتار کردن، پست کردن
-
demeans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معشوق، رفتار کردن، پست کردن
-
demeaning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحقیر، رفتار کردن، پست کردن
-
behoot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار کردن
-
behang
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار کردن
-
behowling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رفتار کردن
-
befriend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوست شدن، دوستانه رفتار کردن، همراهی کردن با
-
befriending
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوستانه، دوستانه رفتار کردن، همراهی کردن با
-
تصرف
دیکشنری عربی به فارسی
رفتارکردن , سلوک کردن , حرکت کردن , درست رفتار کردن , ادب نگاهداشتن
-
stereotyping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلیشه کردن، با کلیشه چاپ کردن، یک نواخت کردن، رفتار قالبی داشتن
-
patronise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حامی، تشویق کردن، رئيس وار رفتار کردن، نگه داری کردن، ریاست کردن، مشتری شدن، سرپرستی کردن