کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راندن
دیکشنری فارسی به عربی
اسلق , دافع , زمام , طيار , عجل مخصي , عجلة , عقب , مرة
-
واژههای مشابه
-
بجلو راندن
دیکشنری فارسی به عربی
ادفع
-
سورتمه راندن
دیکشنری فارسی به عربی
زلاجة
-
اتومبیل راندن
دیکشنری فارسی به عربی
سيارة
-
بهوا راندن
دیکشنری فارسی به عربی
نسمة
-
از کشور خود راندن
دیکشنری فارسی به عربی
مغترب
-
راندن واخراج کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مطاردة
-
صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
دیکشنری فارسی به عربی
طبطبة
-
هواپیما را با سرعت وبازاویه تند ببالا راندن
دیکشنری فارسی به عربی
ازيز
-
جستوجو در متن
-
propels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرکت می کند، سوق دادن، بجلو راندن، بردن، حرکت دادن، پیش راندن
-
drive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راندن، بردن، کوبیدن، اتومبیل راندن، تحریک کردن، عقب نشاندن
-
propelled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرکت کرد، سوق دادن، بجلو راندن، بردن، حرکت دادن، پیش راندن
-
propelling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرکت دادن، سوق دادن، بجلو راندن، بردن، پیش راندن