کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیده بانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دیده شدنی
دیکشنری فارسی به عربی
مريي
-
زیان دیده
دیکشنری فارسی به عربی
مفقود
-
دیده بان
دیکشنری فارسی به عربی
کشافة , مراقبة
-
دیده نشدنی
دیکشنری فارسی به عربی
لايدرک
-
جستوجو در متن
-
بانی خیر
دیکشنری فارسی به عربی
محسن
-
بانی
دیکشنری فارسی به عربی
متبني , مولف
-
بانی چیزی شدن
دیکشنری فارسی به عربی
متبني
-
sponsors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حامیان مالی، ضامن، حامی، بانی، کفیل، سازمان دهنده، التزام دهنده، ضمانت کردن، مسئولیت را قبولکردن، بانی چیزی شدن
-
Scout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیده بانی، طلایه دار، دیده بان، پیش اهنگ، مامور اکتشاف، دیده بانی کردن، پیشاهنگی کردن، عملیات اکتشافی کردن پوییدن
-
benefactresses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیرخواهان، بانی خیر، زن نیوکار
-
sparkplug
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع موتور، بانی شدن، اغاز کردن
-
garret
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حیاط خلوت، برج دیده بانی، اطاق زیر شیروانی
-
espied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
espied، جاسوس بودن، جاسوسی کردن، بازرسی کردن، تشخیص دادن، دیده بانی کردن
-
espies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
espies، جاسوس بودن، جاسوسی کردن، بازرسی کردن، تشخیص دادن، دیده بانی کردن