کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دکه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دکه
دیکشنری فارسی به عربی
دکان , کشک , موقف
-
واژههای مشابه
-
دکه چوبی کوچک
دیکشنری فارسی به عربی
کشک
-
دکه روزنامه فروشی
دیکشنری فارسی به عربی
کشک بيع الصحف
-
جستوجو در متن
-
کشک بيع الصحف
دیکشنری عربی به فارسی
روزنامه فروشي , دکه روزنامه فروشي
-
kiosk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کیوسک، دکه، مشتق از کوشک فارسی کلاه فرنگی
-
newsstands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روزنامه ها، دکه روزنامه فروشی، روزنامه فروشی
-
کشک
دیکشنری عربی به فارسی
اطاقک , پاسگاه يادکه موقتي , غرفه , جاي ويژه , مشتق از< کوشک فارسي > کلا ه فرنگي , خانه تابستاني , دکه , جاي ايستادن اسب در طويله , اخور , دکه چوبي کوچک , بساط , صندلي , لژ , جايگاه ويژه , به اخور بستن , از حرکت بازداشتن , ماندن , ممانعت کردن , قصور ...
-
stands
دیکشنری انگلیسی به فارسی
می ایستد، پایه، موضع، ایستگاه، مقام، توقف، دکه، وضع، سه پایه، ایست، توقفگاه، بساط، شهرت، میز کوچک، دکه دکان، جایگاه گواه در دادگاه، سکوب تماشاچیان مسابقات، ایستادن، بودن، ماندن، تحمل کردن، قرار گرفتن، ایست کردن، توقف کردن، راست شدن، واقع بودن، واداشت...
-
موقف
دیکشنری عربی به فارسی
گرايش , حالت , هيلت , طرز برخورد , روش و رفتار , ماندگاه , توقفگاه بي سقف (براي توقف وساءط نقليه) , ايستادن , تحمل کردن , موضع , دکه , بساط
-
دکان
دیکشنری عربی به فارسی
دکان , بوتيک , بخار , بخار دهان , بخار از دهان خارج کردن , متصاعد شدن , بوي بد دادن , مغازه , کارگاه , تعمير گاه , فروشگاه , خريد کردن , مغازه گردي کردن , دکه , دود , مه غليظ , استعمال دود , استعمال دخانيات , دودکردن , دود دادن , سيگارکشيدن