کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوران زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
موسم
دیکشنری عربی به فارسی
فصل , فرصت , هنگام , دوران , چاشني زدن , ادويه زدن , معتدل کردن , خودادن
-
rotate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخش، چرخاندن، چرخیدن، چرخ زدن، دوران کردن، بر محور خود گردیدن، سیر کردن، محوری
-
rotates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخش می کند، چرخاندن، چرخیدن، چرخ زدن، دوران کردن، بر محور خود گردیدن، سیر کردن
-
rotated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخش، چرخاندن، چرخیدن، چرخ زدن، دوران کردن، بر محور خود گردیدن، سیر کردن
-
orbit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدار، دور، حدقه، مسیر، مسیر دوران، حدود فعالیت، قلمرو، دور زدن، بدور مداری گشتن، دایره وار حرکت کردن
-
laps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوران، محل نشو ونما، دامن لباس، لبه لباس، لیس زدن، شلپ شلپ کردن، حریصانه خوردن، با صدا چیزی خوردن، تاه کردن، پیچیدن
-
orbits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدارها، مدار، دور، حدقه، مسیر، مسیر دوران، حدود فعالیت، قلمرو، دور زدن، بدور مداری گشتن، دایره وار حرکت کردن