کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوا،() کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مقدار دوا
دیکشنری فارسی به عربی
جرعة
-
دوا دادن
دیکشنری فارسی به عربی
جرعة
-
تجویز دوا
دیکشنری فارسی به عربی
دواء
-
دوا فروشی
دیکشنری فارسی به عربی
صيدلية
-
دوا زدن
دیکشنری فارسی به عربی
عقار
-
خوراک دوا یا شربت
دیکشنری فارسی به عربی
جرعة
-
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکار میرود
دیکشنری فارسی به عربی
تعويذة
-
جستوجو در متن
-
drugged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواد مخدر، دوا زدن، دارو خوراندن، تخدیر کردن
-
drug
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارو، دوا زدن، دارو خوراندن، تخدیر کردن
-
drugging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواد مخدر، دوا زدن، دارو خوراندن، تخدیر کردن
-
drugs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مواد مخدر، دارو، دوا زدن، دارو خوراندن، تخدیر کردن
-
عقار
دیکشنری عربی به فارسی
دارو , دوا زدن , دارو خوراندن , تخدير کردن , ملک , املا ک , دارايي , دسته , طبقه , حالت , وضعيت