کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنده 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
gearshift
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعویض دنده اتومبیل، دنده عوض کن، اهرم دنده، میله دنده
-
gearshifts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده ها، دنده عوض کن، اهرم دنده، میله دنده
-
worm gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده کرم، دنده مارپیچی
-
rack and pinion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده و چرخ دنده
-
steering gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده فرمان، دنده سکان
-
pinion and ring gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده و چرخ دنده
-
pinion and crown wheel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده و چرخ دنده
-
ضلع
دیکشنری عربی به فارسی
دنده , تکه گوشت دنده دار , دنده دار کردن , گوشت دنده , هر چيز شبيه دنده , پشت بند زدن , مرز گذاشتن , نهر کندن , شيار دار کردن
-
sprockets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده ها، چرخ دنده، دنده چرخ زنجیرخور، دندانهء زنجیری
-
differential gear
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده دیفرانسیل، دنده عقب اتومبیل
-
ribby
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرمز، شبیه دنده، دارای دنده های بیرون امده
-
sparerib
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپاریریب، گوشت دنده خوک، گوشت دنده
-
sprocket
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده، دنده چرخ زنجیرخور، دندانهء زنجیری
-
pinwheels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخ دنده ها، چرخ دنده، چرخ سنجاقی
-
rib
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دنده، گوشت دنده، ضلع، تکه گوشت دندهدار، هر چیز شبیه دنده، نهر کندن، دنده دار کردن، پشت بند زدن، مرز گذاشتن، شیار دار کردن