کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلالت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
implicates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلالت دارد، گرفتار کردن، دلالت کردن بر، مشمول کردن، بهم پیچیدن، مستلزم بودن
-
betokens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بتکونز، دلالت کردن بر، حاکی بودن از
-
implication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیامد، مفهوم، دلالت، معنی
-
betokening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
betokening، دلالت کردن بر، حاکی بودن از
-
connotative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباطی، دلالت کننده، در ضمن
-
betokened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بتونه، دلالت کردن بر، حاکی بودن از
-
connotes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل، دلالت ضمنی کردن بر، اشاره ضمنی کردن
-
connotation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متنی، دلالت ضمنی، توارد ذهنی
-
connotations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مفهوم، دلالت ضمنی، توارد ذهنی
-
indication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانه، نشان، اشاره، دلالت، علامت، قرینه، بروز
-
connote
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فهمیدن، دلالت ضمنی کردن بر، اشاره ضمنی کردن
-
connoted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل شده، دلالت ضمنی کردن بر، اشاره ضمنی کردن
-
bode
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بله، خبر رسان، حاکی بودن از، دلالت داشتن، نشانه بودن، شگون داشتن، پیش گویی کردن
-
implying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستلزم، اشاره کردن، دلالت ضمنی کردن بر، اشاره داشتن بر، رساندن
-
imply
دیکشنری انگلیسی به فارسی
این مفهوم را میرسانند، اشاره کردن، دلالت ضمنی کردن بر، اشاره داشتن بر، رساندن